20 سال جنجال برای یک نامه
مهرماه سال 1385 بود که هاشمی رفسنجانی به مناسبت هفته دفاع مقدس در مصاحبه مطبوعاتی مسائل مربوط به ماههای منتهی به پذیرش قطعنامه را بازگو کرد و تصریح نمود: «وضع اقتصادی ما بد شده بود و دنیا تصمیم گرفته بود بدون رعایت مقررات جنگ اجازه بدهد صدام هر کاری میخواهد، انجام دهد... ما نگذاشتیم این شرایط حاد به وجود بیاید و با پذیرش قطعنامه و تحمیل شرایط، ما جنگ را به پایان رساندیم».
هاشمی رفسنجانی همچنین با اشارهای گذرا به اختلافات
سپاه و ارتش در آن مقطع و با ذکر این نکته که «دولت مهندس میرحسین موسوی در
آن موقع اعلام کرد دیگر قادر به تدارک مالی نیست، از لحاظ ابزار جنگ هم
آقای محسن رضایی نامهای به امام نوشت و تجهیزات متعددی از جمله چند صد
هواپیما و تعداد زیادی توپ و تانک خواست» تأکید کرد: مجموعه این عوامل ما
را به این نتیجه رساند که ادامه جنگ بیش از آن درست نیست.
در واقع هاشمی رفسنجانی تلویحاً اعتراف کرد که پس از جمع بندی، گزارش های
رضایی و موسوی، امام خمینی را به نتیجه رسانده است که باید جنگ به پایان
رسد. اما مصاحبه هاشمی رفسنجانی و نحوه بیان او یک اتهام را نیز متوجه محسن
رضایی کرده بود: توقعات بیجای فرمانده سپاه برای تأمین تدارکات جنگ!
اتهامی که از سوی محسن رضایی بی پاسخ نماند. فرمانده وقت سپاه پاسداران که
جانشین هاشمی در ستاد کل فرماندهی قوا هم بود، در مصاحبه ای که خود تنظیم
کرده بود ، اول بخشی از نقل قول هاشمی مبنی بر این که «آقای هاشمی رفسنجانی
پذیرش قطعنامه را به دلایلی همچون خستگی نیروهای نظامی، نامه وزرای اقتصاد
و رئیس بانک مرکزی مبنی بر ناتوانی تأمین هزینههای جنگ و نامه شما به
عنوان فرمانده سپاه مبنی بر ضرورت تأمین تدارکات برای ادامه جنگ و سه سال
وقت برای بازسازی نیروها مربوط کرده، البته آقای هاشمی گفتهاند مردم حاضر
بودند اگر امام میخواست ریاضت بکشند ولی نامه آقای رضایی پذیرش قطعنامه را
قطعی کرد در حالی که شما در مطالبی که گفتید، نگارش این نامه را با تغییر
استراتژیها مربوط دانستید نه پذیرش قطعنامه 598» آورد و سپس با بیان مقدمه
طولانی برای دو استراتژی پایان جنگ، یعنی استراتژی سیاسی هاشمی رفسنجانی و
نظامی محسن رضایی از پایان عملیات خیبر، گفت: به هر حال نمیدانم برداشت
آقای هاشمی چه بوده است اما این بحث معروفی بین فرماندهان و آقای هاشمی
بود. فرماندهان بویژه پس از عملیات خیبر، میگفتند استراتژی سیاسی نتیجهای
ندارد و اجازه بدهید برنامهای برای استراتژی نظامی تهیه و جنگ را تمام
کنیم. هیچگاه مسئولان سیاسی و آقای هاشمی این را نپذیرفتند.
محسن رضایی با اشاره به این که یک روز آقای هاشمی می گفت که ما حتی
نمیتوانیم بند پوتین سربازان و بسیجیها را فراهم کنیم، افزود: این تعبیر
بیانگر این بود که هیچگاه به استراتژی نظامی فرماندهان نظامی توجهی نشد و
همیشه میگفتند توان اقتصادی حمایت از این استراتژی را نداریم و اقتصاد
کشور تحمل این استراتژی را ندارد.
فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس اضافه کرد: بعد از
عملیات رمضان همیشه پیشنهادات فرماندهان را اگرچه برای انجام یک عملیات
میپذیرفتند، ولی برای پایان دادن به جنگ رد میکردند. تنها موقعی که راضی
شدند، در اواخر جنگ بود؛ زمانی که دیدند استراتژی سیاسی با شکست مواجه شده
است ولو قطعنامه 598 هم دستاورد عملیات فاو و کربلای 5 بود. ولی آنها احساس
میکردند همین 598 هم عملی نباشد.
رضایی با بیان این که در این موقع از ما پرسیدند برای پایان دادن جنگ چه
میخواهید، خاطرنشان کرد: آن زمان سپاه نامهای را برای آقای
هاشمیرفسنجانی ـ نه امام ـ تنظیم کرد. زیرا امکانات کشور در اختیار
مسئولان سیاسی کشور بود. در این نامه برای پیروزی در جنگ امکاناتی خواسته
شده بود. آقای هاشمی هم این نامه و هم چند نامه دیگر از جمله نامه آقای
خاتمی وزیر ارشاد وقت، نامه میرحسین موسوی به عنوان مسئول دولت و نامه
فرماندهان ارتش را با هم خدمت امام برد و گفته بود که نظامیان این گونه
میگویند و مسئولان سیاسی و اقتصادی هم میگویند پول نداریم. شما تکلیف را
روشن کنید و امام هم با پذیرش قطعنامه موافقت کردند.
محسن رضایی در این مصاحبه با پاسخ منفی به این سؤال که آیا پیشنهاد پایان
جنگ را به حضرت امام داده بودید؟ و با تأکید بر اینکه در حقیقت، آن نامهای
که من نوشته بودم، ارائه یک برنامه بلندمدت برای جنگ بود، خاطرنشان کرد:
من در نامهام نوشته بودم که ما جنگ را نباید برای یک عملیات برنامهریزی
کنیم، چرا که با این کار، جنگ به پایان نمیرسد. ما باید استراتژی داشته
باشیم و یک مجموعه عملیاتها را برنامهریزی کنیم و برای پنج سال آینده
برنامه داشته باشیم.
بعد آمدم برنامهای را که برای این پنج سال میخواهیم، نوشتم و در حدود
چهار و نیم میلیارد دلار نیز پیشبینی ارزی کرده بودیم که میبایست طی پنج
سال به ما بدهند. رضایی با بیان اینکه این مبلغ با توجه به درآمد 10
میلیارد دلاری کشور در سال 1366، کمتر از 20 درصد درآمد ما در پنج سال
محسوب میشد، تصریح کرد: صدام چند برابر این درصد را به ارتشش تزریق
میکرد. با این کار یک برنامهریزی درازمدت کرده بودیم که جنگ را با پیروزی
قطعی به پایان ببریم.
قبلاً گفته بودیم که حتی اگر همه امکانات را هم به ما ندهید، ما بالاخره
میتوانیم در جنگ پیروز شویم، ولی خسارت این پیروزی بالاست. وی در پاسخ به
این سؤال که بقیه نامهها هم چنین ماهیتی داشت که حضرت امام به جمعبندی
خاصی برسند یا درواقع، پیشنهاد صلح یا پایان جنگ و پذیرش قطعنامه هم در بین
این پیشنهادها وجود داشت؟ گفت: نه، بیشتر نامهها از جنبه دیگری بود.
مثلاً نامه آقای خاتمی، حکایت از آن داشت که بسیجیها و مردم به جبهه
نمیروند و ما در جبهه نیرو کم داریم.
صحبت آقای میرحسین درباره این بود که اقتصاد کشور نمیتواند جنگ را تحمل
کند. فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس با بیان
اینکه پیشنهاد صلح را خود شورای عالی دفاع به امام داد، افزود: مسئولان
سیاسی به خدمت امام رفتند و حتی قبل از اینکه امام صلح را بپذیرد، به امام
گفته بودند که شما اگر معذوریت در پذیرش صلح دارید، مثلاً ما صلح را
میپذیریم، بعد که پذیرفتیم، شما ما را کنار بگذارید و بگویید اینها بدون
اجازه من این کار را کردند، ولی حالا چون این کار را کردند، من هم قبول
دارم.
در این جا محسن رضایی به نقل از موسوی اردبیلی می گوید: آنجا برخی دوستان پیش امام گریه کرده بودند که ارتش عراق آمده و ممکن است بیاید خرمآباد و آنجا را بگیرد و بیاید داخل عمق ایران و امام مقاومت میکرد. وی افزود: امام پس از جلسهبا سیاسیون فرموده بودند چرا شما بپذیرید. اگر قرار شد، خودم میپذیرم. یعنی بعد از اینکه امام این را به سیاسیون گفتند، امام نامهای نوشت به سران کشور و پذیرش صلح را خودشان تقبل کردند.
انتشار نامه محرمانه امام خمینی
در پاسخ به این اظهارات محسن رضایی ، اکبر هاشمی رفسنجانی چند روز بعد نامه محرمانهای از امام خمینی درباره پایان جنگ منتشر کرد.
در این نامه که از برخی واقعیات جنگ حکایت داشت و از سوی امام خطاب به
مسئولین کشور نوشته شده بود، دلایل پذیرفتن قطعنامه مورد توجه قرار میگرفت
و به گزارش های سه نفر اشاره میشد: اول فرمانده وقت سپاه محسن رضایی، دوم
نخستوزیر میرحسین موسوی و سوم مسئول وقت تبلیغات جنگ سید محمد خاتمی.
امام(ره) در خصوص نقش نامه محسن رضایی میفرمایند: «با توجه به نامه تکان
دهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی از دهها گزارش نظامی سیاسی است که بعد
از شکستهای اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده کل
نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه
مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ میباشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن
از سلاحهای شیمیایی و نبود وسایل خنثی کننده آن، اینجانب با آتش بس موافقت
مینمایم و برای روشن شدن در مورد اتخاذ این تصمیم تلخ به نکاتی از نامه
فرمانده سپاه که در تاریخ 2/4/67 نگاشته است، اشاره میشود.»
محسن رضایی در نامه خود آورده بود: «تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم،
ممکن است در صورت داشتن وسایلی که در طول پنج سال به دست میآوریم قدرت
عملیات انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال 71
اگر ما دارای 350 تیپ پیاده و 2500 تانک و 3000 توپ و 300هواپیمای جنگی و
300 هلیکوپتر و قدرت ساختن مقدار قابل توجهی از سلاح داشته باشیم، میتوان
گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم.»
امام(ره) در خصوص نامه میرحسین موسوی نیز میفرمایند: « آقای نخستوزیر از
قول وزرای اقتصاد و بودجه وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام کردهاند،
مسئولان جنگ میگویند تنها سلاحهایی را که در شکستهای اخیر از دست
دادهایم، به اندازه تمام بودجهای است که برای سپاه و ارتش در سال جاری
در نظر گرفته شده بود.» و نوبت به سیاسیون و مسئولین تبلیغات جنگ میرسد.
امام با اشاره به سایر گزارشها و نامه ها میفرمایند:«مسئولان سیاسی
میگویند از آنجا که مردم فهمیدهاند پیروزی سریعی به دست نمیآید، شوق
رفتن به جبهه در آنها کم شده است.»
متن کامل نامه امام
متن کامل این نامه بدین شرح بود:
بسم الله الرحمن الرحیم
با یاری خداوند متعال و با سلام و صلوات به انبیای بزرگوار الهی و ائمه
معصومین صلوات ا... علیهم اجمعین حال که مسئولان نظامی ما اعم از ارتش و
سپاه که خبرگان جنگ میباشند، صریحاً اعتراف میکنند که ارتش اسلام به این
زودیها هیچ پیروزی به دست نخواهند آورد و نظر به این که مسئولان دلسوز
نظامی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی از این پس جنگ را به هیچ وجه به صلاح
کشور نمیدانند و با قاطعیت میگویند که یک دهم سلاحهایی را که استکبار
شرق و غرب در اختیار صدام گذاردهاند به هیچ وجه و با هیچ قیمتی نمیشود در
جهان تهیه کرد و با توجه به نامه تکان دهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی
از دهها گزارش نظامی سیاسی است که بعد از شکستهای اخیر به اینجانب رسیده
و به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یکی از معدود
فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ میباشد و
با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاحهای شیمیایی و نبود وسایل خنثی
کننده آن، اینجانب با آتش بس موافقت مینمایم و برای روشن شدن در مورد
اتخاذ این تصمیم تلخ به نکاتی از نامه فرمانده سپاه که در تاریخ 2/4/67
نگاشته است اشاره میشود.
فرمانده مزبور نوشته است تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم، ممکن است
در صورت داشتن وسایلی که در طول پنج سال به دست میآوریم قدرت عملیات
انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال 71 اگر ما
دارای 350 تیپ پیاده و 2500 تانک و 3000 توپ و 300هواپیمای جنگی و 300
هلیکوپتر ...که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است، داشته باشیم میتوان گفت
به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم. وی میگوید قابل ذکر است که
باید توسعه نیروی سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نیم افزایش پیدا
کند، او آورده است البته امریکا را هم باید از خلیج فارس بیرون کنیم والا
موفق نخواهیم بود.
این فرمانده مهمترین قسمت موفقیت طرح خود را تهیه به موقع بودجه و امکانات
دانسته است و آورده است که بعید به نظر میرسد دولت و ستاد فرماندهی کل
قوا بتوانند به تعهد عمل کنند. البته با ذکر این مطالب میگوید باید باز هم
جنگید که این دیگر شعاری بیش نیست.
آقای نخست وزیر از قول وزرای اقتصاد و بودجه وضع مالی نظام را زیر صفر
اعلام کردهاند، مسئولان جنگ میگویند تنها سلاحهایی را که در شکستهای
اخیر از دست دادهایم به اندازه تمام بودجهای است که برای سپاه و ارتش در
سال جاری در نظر گرفته شده بود. مسئولان سیاسی میگویند از آنجا که مردم
فهمیدهاند پیروزی سریعی به دست نمیآید شوق رفتن به جبهه در آنها کم شده
است. شما عزیزان از هر کس بهتر میدانید که این تصمیم برای من چون زهر
کشنده است ولی راضی به رضای خداوند متعال هستم و برای صیانت از دین او و
حفاظت از جمهوری اسلامی اگر آبرویی داشته باشم خرج میکنم، خداوندا ما برای
دین تو قیام کردیم و برای دین تو جنگیدیم و برای حفظ دین تو آتش بس را
قبول میکنیم.
خداوندا تو خود شاهدی که ما لحظهای با امریکا و شوروی و تمام قدرتهای
جهان سرسازش نداریم و سازش با ابرقدرتها و قدرتها را پشت کردن به اصول
اسلامی خود میدانیم. خداوندا در جهان شرک و کفر و نفاق در جهان پول و قدرت
و حیله و دورویی ما غریبیم، تو خود یاریمان کن. خداوندا در همیشه تاریخ
وقتی انبیا و اولیا و علما تصمیم گرفته اند مصلح جامعه گردند و علم و عمل
را درهم آمیزند و جامعهای دور از فساد و تباهی تشکیل دهند با مخالفتهای
ابوجهلها و ابوسفیانهای زمان خود مواجه شدهاند.
خداوندا، ما فرزندان اسلام و انقلابمان را برای رضای تو قربانی کردیم غیر
از تو هیچ کس را نداریم ما را برای اجرای فرامین و قوانین خود یاری فرما،
خداوندا از تو میخواهم تا هر چه زودتر شهادت را نصیبم فرمایی. گفتم
جلسهای تشکیل گردد آتش بس را به مردم تفهیم نمایند. مواظب باشید ممکن است
افراد داغ و تند با شعارهای انقلابی شما را از آنچه صلاح اسلام است دور
کنند، صریحاً میگویم باید تمام همتتان در توجیه این کار باشد. قدمی
انحرافی حرام است و موجب عکس العمل میشود. شما میدانید که مسئولان رده
بالای نظام با چشمی خونبار و قلبی مالامال از عشق به اسلام و میهن
اسلامیمان چنین تصمیمی گرفتهاند خدا را در نظر بگیرید و هر چه اتفاق
میافتد از دوست بدانید و السلام علینا و علی عباد الله الصالحین.
روحالله الموسوی الخمینی
شنبه 25 تیر67
منبع رجانیوز